۱۴۰۲ دی ۲۱, پنجشنبه

روزی که نوید ازادیم از قفس دنیا را شنیدم

          به نام انکه عشق تو را در دلم جاودانه کرد
سلام گل نازم سلام همه هستی داود ،سلام ای یگانه عشق دل داود.درودی بی پایان به تو که شاید بی انکه خود خواهی همه دلخوشی و عشق یک مرد  شدی .مردی که بیست سال بر عشق تو مومنانه ایستاد و از این وفاداری هیچ گاه نادم نگشت .سلام ندا خانم عزیزم امیدوارم لحظات شیرینی داشته باشی .من امروز پزشکان بهم اطلاع دادند که به علت اسیب کبدی اوضاع خوبی ندارم و خود متوجه شدم گویا فرصت زیادی ندارم البته فرصت نه چون زندگی بدون دلخوشی را نمیشود زندگی نامید .و مرگ بعد از این زندگی برایم میمون مبارک است .گل نازم که هیچ وقت قسمتم نشد برایت حرف دل گویم همیشه دل خوش بودم بعد از بازنشستگی شاید روزی بتوانم تو را ببینم که فهمیدم این هم ارزویی محال است .اما هیچ وقت خودم را بازنده این عشق ندیدم و اگر دوبار متولد شوم بی شک دوباره عاشقی چشمانت خواهم کرد.خانم مهندس از همه دنیا زیباترم دیگه مطمنم که وفادار بر عشقت از این قفس دنیا هجرت خواهم کرد.فقط یک ارزو دارم که روزی تو گذرت بر این نوشتارها بیفتدد و بخوانی و بدانی عاشقت بر سر حرف و پیمان خود ماند و انجور که شما میفرمودی هیچ گاه نادم نگشت .
خانمم سعی میکنم این روزهای باقیمانده بیشتر به وبلاگ بیام برات بنویسم گرچه ناخوشم اما وقتی سر در محراب عشق تو نماز عشق میخانم خوشحالم .خیلی دوستت دارم 
مرد تنهای تو فقط مرد تو فقط مال تو داود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر